راديو پديده- محمد اصفهاني خواننده با سابقه و خوشنام موسيقي پاپ در حال ارائه قطعه جديد خود با نام "آشوب" است، اين قطعه روز 25
بهمن همزمان با ميلاد حضرت زينب "س" و روز عشاق از راديو پديده منتشر ميشود، به اين بهانه با دکتر اصفهاني به گپ و گفتي صميمانه
در خصوص قطعه جديدش، آلبوم بي واژه،فضاي موسيقي پاپ و ... پرداختيم که ماحصل اين صحبت را در ادامه مي خوانيد.
با سلام لطفا درمورد همکاري جديدتان با آقاي نيکفر و قطعه جديد توضيح دهيد .
سلام به شما و مخاطبين محترمتان... من توسط مديربرنامه هايم آقاي پيمان عيسي زاده با آقاي نيکفر که توليد کننده اين کار هستند آشنا
شدم و اتفاقاتي که در توليد همه کارها مي افتد مثل تهيه ماکت و... انجام شد تا کار با فراز و نشيب هايي که پيدا کرد به موعد ارائه رسيد.
اسم اين ترک چيه و کي منتشر ميشه ؟
ترک جديد اسمش آشوب است که آقايان: نيکفر مديرتوليد آن، شعرش از عليرضا آذر، ملودي از ميلاد بابايي، تنظيم کننده فرزاد ماهان و
ميکس و مسترينگ هم توسط محمد فلاحي انجام شده و پيمان عيسي زاده که مدير برنامه هاي من هستند براي هماهنگي هاي اين کار؛
همگي در يک تيم منسجم زحمات زيادي کشيدند ان شاءالله روز يک شنبه که هم روز تولد حضرت زينب و روز پرستار هست و هم
روزعشاق؛ ساعت 10صبح از طريق اينترنت پخش مي شود و اميدوارم که مردم در يک زمان مناسب اين کار را بشنوند،من اين را به فال نيک
مي گيرم به خاطر اين که چند روز پيش مطلبي را مي ديدم درمورد حضرت زينب "س" که نوشته بود سرنماز دعا مي کردند براي کساني
که به حضرت اباعبدالله سنگ مي زدند،براي بخشش آنها دعا مي کردن... پيش خودم گفتم آدم تا عاشق نباشد تا محبتش اينقدر زياد نباشد
نمي تواند چنين گذشتي داشته باشد و در حق کساني که اينقدر خودشان و خانوادشان را اذيت کردند دعا کند، بنابراين يک نتيجه ذوقي مي
گيرم :با اينکه روز عشاق متعلق به فرهنگ ايراني نيست ولي خب محبت و عشق چيز خوبي است و اين تصادف ميلاد حضرت زينب با روز
عشاق اتفاق جالبيه چون به نظر من واقعا ايشان يک عاشق بزرگ هستند در تاريخ بشريت ؛ ضمنا روز پرستار هم هست، پرستارها هم تا
عشق و محبت نداشته باشند نمي توانند از پس مسئوليت اين حرفه ي سخت بربيايند، به خاطر اينکه خودم کار پزشکي کردم مي دانم
پرستارها چه وظيفه مشکل و طاقت فرسايي را انجام مي دهند . اميدوارم اين فرکانس هاي مثبتي هم که توي روز يک شنبه است به ما
کمک کند که بتوانيم اين کار را با يک انرژي خيلي خوبي به گوش مردم برسانيم .
برنامه اي براي رونمايي و ارائه آلبوم جديد نداريد؟
فعلا نه، ما در مهم ترين قسمت يعني توليد آثار هستيم، وقتي که کار شسته رفته از آب در آمد آن وقت به سراغ کارهاي جنبي و تبليغاتي
مي رويم .
در اين يک سال آينده تمام مي شود؟
بله انشاء الله، فعلا در حال خواندن وکال ها هستم، منکه کارم تمام شود دوستان تنظيم کننده چون چندين نفر هستند مي توانند به صورت
موازي روي آلبوم کار کنند، من هم يک کمي سرم خلوت شده و مي توانم جنبه هاي ديگر مثل توزيع و اطلاع رساني و اين هارا با کمک
دوستاني چون شما عملي تر و بهتر هماهنگ کنم وانشاءالله کار خوبي ارائه دهيم .
ترک هاي جديدتان بعد از آلبوم بي واژه نسبت به آلبوم هاي قديمي جوان پسند تر و متفاوت تر از کارهاي قديمي شما بود و انتقادهايي را
هم از جانب طرفداران قديمي تر در بر داشت، اين مسير را ادامه مي دهيد يا به همان سبک قديمي خودتان مي پردازيد؟
آلبوم بي واژه کاري بود که من سال ها مي خواستم انجام بدهم که يک مقدار مخاطبش از نظر ترانه کم سن و سال تر از بقيه مخاطبين
باشند و دليل هم اين بود که هميشه تعدادي از شنوندگان کارهاي بنده دوست داشتند ترانه را با حداقل کاربرد کلمات داراي بار سنگين
مفهومي بشنوند آنها هميشه به من مي گفتند يک سري کارهم توليد کنيد که اينگونه کلمات در آنها وجود نداشته باشد، من مي خواستم
ترانه هايي با اين بافت را توي آلبومي وارد کنم که بالاخره در آلبوم بي واژه اتفاق افتاد منتهاي مراتب يک اشتباه تاکتيکي در ارائه آلبوم بود
و آن اين بود که بعد از 5سال اين اتفاق افتاد که زمان طولاني اين ارائه مربوط مي شود به شرايط روحي و اجتماعي که من در آن زمان از آن
متاثر بودم و حقيقتش زياد انگيزه اي براي توليد کار نداشتم نه اينکه خودم تعمدا بخواهم اين کار را انجام بدهم روحيه ام اينجوري بود که زياد
نمي توانستم کار کنم و اين به نظر من الان که گذشته نگر نگاه مي کنم ضعف بود هرچند که ناخواسته بود... يعني من قسمت قابل توجهي
از کساني که کارهايم را پيگيري مي کردند را در آلبوم بي واژه به نحوي ازشان غافل شدم به خاطر اينکه ترانه ها و به تبع آن موسيقي
متناسب را با آن حالتي که خدمتتان گفتم بتوانم ارائه کنم ... انتقادهايي هم که به آلبوم بي واژه شد از اين دست بود اگر من در آن پنج سال،
يکي دو آلبوم ديگر توليد کرده بودم که روال و بافت کارهاي قبلي ام مثل برکت را داشت شايد اينقدر حساسيت برانگيز نمي شد ولي به هر
صورت اين ها چيزهايي بود که از تحميل زمان و عدم تحمل من در آن سالها ناشي شد، به هر حال من همان سبک قبلي ام را که سيستم
تلفيقي است با ترانه هايي با محتوا و به روز تر باتوجه به نيازها و بازخوردهاي اجتماعي که از مردم مي گيرم ادامه مي دهم و اميدوارم
بتوانم کارهاي خوبي را منطبق با احوالات روحي و عاطفي زمانه به مخاطبان ارائه کنم .
افرادي بر اين عقيده اند که نسل طلايي آهنگسازي قديم مثل مرحوم بيات، آقاي خرم و ... در نسل جوان نيست يکي از اشکال هاي اصلي
هم که خواننده ها دارند همين مسئله است، به نظر شمااين خلا موجوده؟
اين يک صحبتي است که هميشه مطرح بوده منتها هر زماني به يک نحوي، مثلا زماني که ما تازه کارمان را شروع کرده بوديم حدود سال
76 و همينجور بياييم جلو تا 82، 81 يک عده بودند که مصاحبه مي کردند و مي گفتند چرا ترانه ها مثل ترانه هاي قبل از
انقلاب؛ ماندگار نيست، چرا مردم توي کوچه و خيابان آنها را زمزمه نمي کنند... مي ناليدند هميشه، حالا کمي آمديم جلوتر، مي گويند الان
ديگر دوراني که آقاي بيات يا آقاي خرم يا... بودند نيست، هميشه اين حرف ها بوده من دنبال اين نيستم که بگويم اين حرف ها چه مقدارش
درست است البته از نظر خودم... چون هرکسي هرچيزي را از ديد و داشته هاي خودش قضاوت مي کند من دنبال کليت اين روال هستم و
به کليت اين روال انتقاد دارم و آن اين است که ما هميشه بايد در شرايط حال زندگي کنيم و ببينيم آثاري که در يک مقطعي از زمان توليد مي
شود تحت تاثير چه عواملي است و چطوري شکل مي گيرد، شايد به يک روايتي بايد بگوييم منعکس کننده احوالات آن دوره و زمانه است
الان اقتضا اينجوري است زماني که انقلاب نشده بود جور ديگري بود، سال 76 اين اساتيدي که نام برديد در قيد حيات بودند اقتضا چيز ديگري
بود به هرحال ما بايد سعي کنيم که هرکداممان تک تک، کار خودمان را خوب انجام دهيم چون ما يک نظام هماهنگ براي موسيقي به عنوان
يک صنعت در مملکتمان نداريم، چه در زمينه سنتي چه پاپ، بنابراين بهترين کار اين است که افراد، بجاي اينکه دوره زمانه و شرايط مخاطبان
را با تخطئه ي آنان نقد کنند و به قول معروف هي نق بزنند هرکدام کارشان را خوب انجام دهند، شما دريک هفته که هفت روز دارد شرايطتان
متفاوت است،يک روز شاد هستيد، يک روز غمگين، يک روز پرانرژي، يک روز کم انرژي تر خدايي نکرده يک روز بيمار هستيد، يک روز سالم،
اين استمرار؛ درفراز و نشيب و اين تکرار؛ يک قاعده تخلف ناپذير است که ما نمي توانيم بدون آن زندگي کنيم، به نظر من ما بايد سعي کنيم
در هر زماني بهترين کار را مطابق با توان و وسعمان انجام بدهيم .
خيلي ها در اين سال هاي اخيرسعي کردند موسيقي تلفيقي که سازهاي اصيل و خوانش سنتي در آن بود را استفاده کنند شما در بحث
آموزش و کمک به اين موسيقي اقدامي کرديد يا جلسه اي آموزشي گذاشتيد؟
خير، حالا يا خوشبختانه يا متاسفانه درباره خودم هيچگونه اعتقاد آموزشي و تدريسي ندارم و معتقدم که بهترين کاري که مي توانم انجام
بدهم توليد است چون احساس مي کنم بيشتر مجري موسيقي هستم نه معلم ... مطمئن باشيد کساني که استعداد و درايت انجام اين
تلفيق را دارند خودشان مسيرهاي صحيح و آدم هاي کليدي را پيدا مي کنند، خوشبختانه يک مقداري رواج و رونق پست مدرنيسم و بازگشت
به ارزش هاي موسيقي ايراني منتها با لباس موسيقي امروز که مي شود گفت حاصلش پررنگ شدن موسيقي تلفيقي در اين روزگار است
و شايد دليلش عطش اجتماعي و خواست مردم باشد دارد بيشترديده ميشود منهم هميشه در اين زمينه علاقه داشتم؛ کار مي کردم و
ان شاءالله کار مي کنم .
نسل جوان موسيقي تلفيقي رو موفق ميدونيد؟ و کاري بوده که مورد تاييد و قبول شما باشه؟
فارغ از اسم و اشاره مستقيم بله، به نظرمن حرکت هاي خوبي انجام شده يک سري از دوستان؛ کاراکتر کاريشان و حافظه مخاطبينشان از
آن ها يک هنرمند سنتي کار است که الان آمدند اينور تر و جسته گريخته کارهايي با رنگ پاپ انجام مي دهند منظورم اين است که کارهايي
انجام داده اند که در آنها يک مقدار از سازهاي غربي استفاده کردند، من اين را خيلي مي پسندم و به نظرم مي شود آن اصالت ها را هم
حفظ کرد، البته اصلا منظورم کم رنگ شدن شاخه اصيل نيست ولي مي گويم آدم مي تواند با تلفيق درست؛ موسيقي کشورش را خيلي
"آشنا تر" به گوش افراد زيادي در دنيا برساند، ميتواند اين را به گوش قشرهاي وسيعي از مردم خودش که شايد ديگر گوششان سنگين
شده براي شنيدن موسيقي سنتي برساند از طرفي جوان هايي که در موسيقي پاپ و در موسيقي تلفيقي جديدا فعاليت مي کنند تلاش
هاي قابل تقديري کرده اند، روي آوردن به اشعار کلاسيک و رو آوردن به موسيقي تلفيقي، همه اين ها به نظر من اتفاقات خجسته اي
است.
در اين چند سالي که آقاي اصفهاني کمتر آهنگ خوانده اند اگر رسانه اي بود با قدرت رسانه هايي که در سطح جهان هستند خيلي بيشتر
مي شد کارها را نمود داد، اين خلا رسانه اي و پخش آثار موسيقايي را شما حس کرديد؟
ما در اين سال هايي که گذشته در حقيقت در همين سال هايي که شما به آن اشاره مي کنيد شرايطي را در کشورمان سپري کرده ايم که
صحبت کردن از آن خيلي جدي تر و بحراني تر از بحث توزيع در موسيقي است، ضرباتي که کشورمان در آن هشت سالي که گذشت خورد و
اتفاقاتي که براي ما و مردم کشورمان چه در داخل و چه در خارج از ايران افتاد اصلا در سطح کلان معيشتي و افسردگي هاي ماژور روحي
بود و با بالا رفتن آمار بيماريها و جرائم و داستان هاي خيلي جدي تر از موسيقي روبرو بوديم و موسيقي مثل خيلي چيزهاي ديگر يک تابعي
است از اين مولفه هايي که گفتم، يعني اقتصاد در موسيقي موثر است، مود و روحيه مردم يک جامعه در موسيقي توليد شده و در روحيه
ي موزيسين ها که توليد کننده موسيقي هستند موثر و مهم است، حالا که شرايط بهتر شده و بارقه هايي از اميد مي درخشد ما اميدواريم
کم کم به تبع بهتر شدن اين شرايط همه چيز سيستماتيزه تر شود، همه چيز طبق قانون باشد، مسئله رايت درموسيقي به طور اساسي
پيگيري شود، من ديدم که کارشناسان ديني يک همايشي را برگزار کردند که نقش موسيقي و هنر را از منظر مذهب بررسي کنند، اين ها
همه مي توانند شروع و آغاز ايجاد فرصتهايي باشند که به اصل و اساس موسيقي در ايران رفته رفته قوام بدهند و در جزئيات؛ حتي همان
سيستم توزيع را که شما اشاره کرديد هم بهبود ببخشند وقتي کل پيکره موسيقي در يک اجتماعي متزلزل و شايد بتوان گفت محکوم است
مطمئن باشيد که توزيع هم يکي از آن شاخه هايي است که متزلزل خواهدماند، اگر درسلامت و توانمندکردن موسيقي صحيح، موسيقي
خوب، موسيقي که جو اجتماع را به سمت حرکت، اميد، شادي و فعاليت و احساس مسئوليت سوق دهد تلاش کنيم و مردم افسرده اي را
که درهرجاي اين جامعه هستند به سمت زندگي درست و انساني هدايت کنيم يا مانع شويم که آن ها يک حرکت منفي در زندگيشان بکنند،
اگر ما بتوانيم چنين موسيقي را ترويج کنيم و اين مهم با پشتيباني هاي کلان و دراز مدت و برنامه ريزي شده ي مديريتي و مملکتي تؤام با
حسن نيت همراه باشد مطمئن باشيد همه ي توابع از جمله سيستم توزيع هم به مقصد نهايي خودشان خواهند رسيد و آن وقت تازه معلوم
مي شود که موسيقي خوب و متعالي چه کارکردها و چه قابليت هايي دارد...