تقليد و تکرار گذرگاه است. محل سکني کردن نيست
سيد اصغر نوربخش: محمد اصفهاني سالهاست که آرام و متين، جايگاه بالايي از موسيقي پاپ کشورمان را از آن خود کرده است. آثار اين هنرمند، اغلب بر سر زبان بسياري از جوانان ما است و در خانوادهها، با احترام از آثار او استقبال ميشود. گفتوگوي حاضر ؛ چند ماه قبل، پيش از برگزاري کنسرت او در سالن همايشهاي برج ميلاد صورت گرفته است که تاکنون مجال ارائه ي آن نبود. اما برخلاف گذر زمان، تازگي گفتوگو همچنان حفظ شده است. متن اين گفتوگو را در زير ميخوانيد:
-
سالهاست گفته ميشود، کساني مديريت موسيقي را برعهده دارند که از اهالي موسيقي نيستند و شناخت کافي از اين عرصه ندارند. از طرفي عده اي ديگر ميگويند اهالي موسيقي با "مديريت" سازگار نيستند. به نظر شما مديريت موسيقي ما چه ويژگيهايي بايد داشته باشد تا بر اين عرصه اثرگذار باشد؟
به نظر من، اگر مدير موسيقي، صرفا يک مدير خوب و از طرفي دوستدار موسيقي هم باشد، همين کافي است. اگر مديري باشد پاک، باوجدان و آزادانديش ؛ ميتواند کارش را به خوبي انجام دهد. بالاخره همه ي مديران متخصص را که نمي توان محکوم به داشتن رابطه ي عاطفي و عاشقانه با موسيقي کرد ، مدير خوب در حوزه ي موسيقي، کسي است که درباره ي دغدغههاي اهالي موسيقي و مشکلاتشان تحقيق ميکند و به دنبال راهحل ميرود. لازم هم نيست که حتما خود او از اهالي موسيقي باشد. به عنوان مثال يک مدير موسيقي بايد ببيند کسي که در ارکستر سمفونيک ساز ميزند، از اين راه زندگياش را ميتواند تأمين کند؟ يا اينکه بايد به مسافرکشي و چند کار ديگر هم بپردازد؟ مدير بايد ببيند که اين آدم ، حسي برايش ميماند تا با سازش آن را ارائه کند؟ همه فکر ميکنند هنرمندان موسيقي نازنازي هستند و در رفاه زندگي ميکنند. نه اينطور نيست. هنرمند بايد يک محيط آرام و الهام بخش ، متناسب با روحيه و احساسش داشته باشد که از راه آن رفاهي که برايش ايجاد شده ، بتواند آثار خوبي خلق کرده و ارائه دهد. اگر تأمين نباشد، بي رودربايستي نميتواند کار خوب ارائه دهد. در همه ي دنيا هم همينطور است. يک مدير خوب کافي است که چنين دغدغههايي داشته باشد. حالا موزيسين نباشد. ما به مديري احتياج داريم با احساس قوي انساني که در کار مديريتش خبره باشد تا بتواند نابسامانيهايي که در قشر هنرمند ما به وجود آمده است را حل کند.
- يعني نظر شما نهايتا اينست که مدير موسيقي ميتواند در رفع مشکلات موسيقي و اهالي آن تأثيرگذار باشد؟
قطعا. بخش قابل توجهي از مشکلات ما مربوط به همين ناحيه است. تکتک موسيقيدانان ما که نميتوانند راسا براي صنف خودشان تعيين تکليف کنند. سيستمي که آنها را به خدمت گرفته است و از هنر آنها استفاده ميکند و بهره مي برد بايد آنها را تامين کند. در حقيقت ما يک حامي باتدبير و خوب ميخواهيم در موسيقي.
-اين
روزها ما شاهد صداهاي تکراري در عرصه ي موسيقي سنتي و
پاپ هستيم. آيا ميتوانيم اين مشکل را زاييده ي عدم
مديريت درست در حوزه ي موسيقي و سياستهاي غلط در آن
بدانيم؟
به نظر من نه. ما همواره در شرايط سخت و هم در شرايط عادي، شاهد طلوع استعدادهاي درخشان بودهايم. ربطي به مديريتها و سياستها ندارد.
-خب پس دليل اين تقليد و تکراري که اين روزها بسيار زياد شده است، چيست؟
دليلش عدم جرات در هنرمندي است که خداوند به او توانايي ساختارشکني صحيح و بنيان نهادن بنايي نو را داده است و او از به کار گيري آن توانايي پرهيز مي کند .تقليد و تکرار ، گذرگاه است. محل سکني کردن نيست. در بسياري مواقع پيش ميآيد که کسي از تقليد و تکرار شروع کند و به سبکي برسد. اين تقليد و تکرار نه تنها ايرادي ندارد، بلکه تقلايي است که در ابتدا لازم است. اما اگر در همان جايگاه جامد شود و بماند، بد است. اين موضوع ، بيشتر به جربزه ي هنري هنرمند مربوط ميشود.
-شايد يکي از علل اين مشکل، نداشتن رسانه ي مستقل در موسيقي و عدم معرفي سبکها و صداهاي مختلف است که ما غالبا يکي دو صداي آشنا را مي شنويم.
نه، همين صداهاي آشنا، زماني گمنام بودند و وقتي توانستندمطرح شوند که ابتدا از گذرگاه تقليد ؛ عبورنموده و بعد، با خلاقيت و تلاشي عاشقانه ؛ نهايتا سبک خاص خود را ارائه دادند.
-تأسيس يک شبکه ي تلويزيوني مستقل براي موسيقي ايران را چطور ارزيابي ميکنيد؟
خب اين پيشنهاد، خيلي پيشنهاد خوبي است به شرط آن که مسائلي که در مورد نشان دادن سازها از سيماي جمهوري اسلامي وجود دارد، براي چنين شبکه اي ابتدا حل و تعريف شود.
-چرا
هنرمندان عرصه ي موسيقي تا به حال درخواست نکردهاند
که چنين شبکهاي راهاندازي شود؟
براي اين موضوع دور هم جمع نشدهاند، اما تک تک ، اين پيشنهاد را به مسئولان دادهاند. من در جريان اين موضوع هستم.
-اما
کار جمعي تأثير بسيار بالاتري دارد. زماني که کپي کاري
و قاچاق فيلمهاي سينمايي، در حال ورشکست کردن سينما
بود، اهالي سينما دائما از اين موضوع ابراز نگراني مي
کردند، اما هيچ اتفاقي نميافتاد. اما به يکباره آنها
دور هم جمع شدند و مسوولان را متقاعد کردند که اقدامي
عاجل در اين باره انجام دهند و همه ي ما نتيجه ي مثبت
آن را شاهد بوديم . اين يکدستي اما در اهالي موسيقي
ديده نميشود. چرا اين همبستگي در آنها نيست؟
نميدانم. حتي نميدانم تجمعي که در مورد هنرمندان سينما صورت گرفت چطور اتفاق افتاد. چون همينطور که شما هم گفتيد، اول چنين تجمعي نبود. حالا چنين تجمعي در اهالي موسيقي بايد انجام شود. و اگر اين اتفاق بيفتد، في نفسه خوب خواهد بود ولي اينکه در انتها چه نتيجهاي ميدهد ؟ باز ، اما و اگرهاي بسياري داردچون مخالفت با موسيقي در مملکت ما خيلي بيشتر از سينماست . ببينيد !تجمع سينماييها موضوعي بود که بيشتر به جنبههاي حقوقي باز ميگشت، اما بحث موسيقي چيز ديگري است. يکسري اختلافنظرهايي در آن وجود دارد و ماجرايي بسيار عميق و ريشه دار است... فکر نميکنم که در حقيقت ، اين قضيه به همين سادگيها حل شود. چرا، اگر تجمعي بين کارشناسان ديني که صاحب فتوا هستند و هنرمندان موسيقي انجام شود و کارشناسان ديني، هنرمندان را به مشورت در زمينه ي شناخت موسيقي دعوت کنند تاثير خوبي را شاهد خواهيم بود. چون کساني که در مسائل ديني نظر ميدهند، در زمينه ي موسيقي صاحب تخصص نيستند. زماني که قرار است نظري کلان و اجرايي درباره ي موسيقي صادر شود، آنجا تجمع موسيقيدانان با اين کارشناسان قطعا لازم و تاثيرگذار خواهد بود.
-با رويکرد فرهنگي دولت، قاعدتا رايحه هاي خوشي از وضعيت موسيقي به مشام خواهد رسيد.
به هر صورت اگر ترتيبي دهند که موسيقي از اين فضاي مبهم و تاريک بيرون بيايد، خيلي خوب خواهد شد. ما از سال 76 تا الان درباره ي موسيقي با مسئولان صحبت ميکنيم. اما ظاهرا برونرفت از اين برزخ به سادگي ميسر نيست... بازهم ميگويم ، به گمانم بايد جمعي از کارشناسان ديني و موسيقي دور هم بنشينند و ابهامات را رفع کنند. من به عنوان کسي که طي اين سيزده سال، شخصا درباره ي خيلي از ابهامات موسيقي قانع نشدهام، حاضرم در چنين جمعي بنشينم و لا اقل براي قناعت وجداني خودم، صحبت کنم. مثلا اين موضوع بايد حل شود که چرا نشان دادن ساز ممنوع است اما نتيجه ي برخاسته از چنين ظاهر ممنوعه اي مشکل ندارد ؟! يا حمل ساز در خيابان و معابر عمومي هيچ منعي ندارد و مردم در کنسرتها ميتوانند حضور پيدا کنند و به راحتي سازها و نواختن آنها را رويت کنند. از سوي ديگر آموزشگاههايي که نواختن اين سازها را تعليم ميدهند، مجوز رسمي براي فعاليت دارند و هميشه عده ي کثيري در آنها آزادانه ثبت نام ميکنند ... فقط نشان دادن اين شي در تلويزيون ممنوع است و اين خيلي عجيب است! بايد بيايند و تکليف اينگونهابهامات را يکبار براي هميشه روشن کنند. ما يک فتوايي از امام خميني داريم که قاعدتا بايد براي متوليان فرهنگي در جمهوري اسلامي مبنا باشد ، من خودم اصل آن را ديدهام. شخصي از ايشان پرسيده است که : کار من سازفروشي است، آيا پولي که از اين راه در مي آورم و خرج خانواده ام ميکنمحلال است يا حرام؟ ايشان پاسخ دادهاند که : چون ساز ، از آلات مشترکه است و هم استفادههاي بد از آن ميشود و هم استفاده هاي خوب، بنابراين پول شما حلال است. حالا من از آقايان اين سؤال را دارم که از نظر اسلامي نشان دادن ساز ي که از آلات مشترکه است از تلويزيون بدتر است يا نشان دادن زنان بيحجاب که در فيلمهاي خارجي به وفور نمايش داده مي شوند؟چطور اين يکي اشکالي ندارد ولي آن يکي را تا نشان ميدهند از همه جا تلفن و اعتراض و تهديد که اسلام را زير سؤال برديد و به ديانت مردم خيانت شد . . . ؟؟؟ ما در معرض اين سؤال ها از سوي بسياري از جوانان هستيم و براي خودمان هم مساله است و کسي هم پاسخگو نيست ...
-به نظر من هم دومي. با توجه به اين مسائل فکر کنم اگر هنرمندان موسيقي با هم باشند، ميتوانند مشکلات موجود را تا حد زيادي حل کنند.
اگر به حرفشان اعتنا شود انشاءالله حل ميشود .
-درباره ي کپي غيرمجاز آثار موسيقايي که مشکلات زيادي براي هنرمندان و توليدکنندگان موسيقي به وجود آورده است، شما چه راهکاري را پيشنهاد ميکنيد؟
همان که خودتان هم اشاره کرديد ...کاري که در سينما انجام شد، بايد در موسيقي هم صورت گيرد. البته من شنيدم قوانيني در حال تصويب است تا اين مشکل حل شود. اما اگر بخواهيم سامان دائمي به اين موضوع بدهيم بايد آرام آرام به سمت عضويت در کپيرايت جهاني حرکت کنيم . وقتي ما به اين مجموعه ملحق شويم، اثري که هنرمند ما توليد ميکند به راحتي در بازارهاي داخلي و بينالمللي حمايت خواهد شد.
- اگر ما به کپيرايت جهاني بپيونديم، قيمت آثار موسيقايي دو سه برابر قيمت هاي موجود خواهد شد. با توجه به شرايط اقتصادي ما، پيوستن به اين قانون، مفيد خواهد بود؟
نه، قيمت آثار ؛ تغيير چنداني نميکند و تازه همان افزايشهاي احتمالي هم قابل مديريت است. ولي از آنجا که با پيوستن به جمع کشورهاي حامي اين قانون، تيراژ آثار هنري چند برابر خواهد شد، درآمد توليدکنندگانهم افزايش پيدا ميکند. در حال حاضر از هر نسخه اثر موسيقي، در ايران هفت الي ده نسخه کپي غير مجاز ميشود. اگر يک اثر ؛ صدهزار نسخه تيراژ رسمي فروش داشته باشد، يعني تيراژ واقعي آن در ايران هفتصد هزار الي يک ميليون نسخه است . حالا اگر از تيراژهاي واقعي با کپي رايت حمايت شود قطعا شرايط ، فرق خواهد کرد. تهيهکننده وقتي ببيند سرمايهاش بازگشت دارد، با دستي باز تر به توليدات مرغوب تر پرداخته و در يک کلمه براي توليد آثاري بهتر و با کيفيت تر بيشتر هزينه ميکند. . . در اين شرايط، فقط کساني که بدون هزينه، آثار هنري را به صورت قاچاق ، کپيميکردندمجبور ميشوندبراي آن هزينه بپردازند يا حداقل از اين راه ؛ کمتر کاسبي نامشروع کنند. بنابراين در چنان حالتي فقط براي کپيکنندگان و کپي فروشان، شرايط ،سخت و دشوار خواهد شد.
-سپاس از اينکه وقتتان را در اختيار بنده قرار داديد.
من هم از شما و خوانندگان محترمتان تشکر ميکنم .
|